پیوست نگاری فرهنگی اجتماعی در مدیریت شهری

به گزارش شهرداران  روابط عمومی مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، نشست علمی و تخصصی «تجربیات پیوست نگاری فرهنگی اجتماعی در مدیریت شهری» (آینده در پرتو گذشته) با حضور علی رضا نادعلی، نایب رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران، علی شمسی پور، رییس مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، حسن […]

به گزارش شهرداران  روابط عمومی مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، نشست علمی و تخصصی «تجربیات پیوست نگاری فرهنگی اجتماعی در مدیریت شهری» (آینده در پرتو گذشته) با حضور علی رضا نادعلی، نایب رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران، علی شمسی پور، رییس مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، حسن بنیانیان، رئیس سابق کمیسیون پیوست نگاری فرهنگی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، مرتضی قلیچ، عضو هیئت علمی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) قزوین، محمد علی رمضانی، عضو هیئت علمی سازمان سمت وزارت علوم تحقیقات و فناوری و محمود عرب اسماعیلی، دبیر نشست و رییس گروه مطالعات فرهنگی مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران برگزار شد.

در ابتدای نشست اسماعیلی، مدیر گروه مطالعات فرهنگی مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران در خصوص ارزیابی تأثیرات اجتماعی فرهنگی (اتاف) از سال ۱۳۸۶ گفت: این ارزیابی در شورای اسلامی شهر تهران مصوب شد و شهرداری تهران را ملزم به انجام مطالعات توجیهی فرهنگی اجتماعی اقتصادی و زیست محیطی برای کلیه پروژه‌های شهری نمود.

وی ادامه داد: با توجه به دستورالعمل‌های ابلاغی، تمام واحدهای تابعه شهرداری موظف شدند که برای کلیه طرح‌ها و پروژه‌های شهری؛ قبل، حین و بعد از اجراء مطالعات ارزیابی تأثیرات اجتماعی فرهنگی را داشته باشند. در واقع این مهم با توجه به دغدغه سیاست گذاران فرهنگی در سطوح عالی نظام جمهوری اسلامی ایران در برنامه‌های پنجم و ششم توسعه کشور نیز لحاظ و تأکید بر تهیه پیوست‌های فرهنگی اجتماعی شده است.

اسماعیلی خاطرنشان کرد: طی سال‌های گذشته اقدامات مؤثری در حوزه‌ مطالعات اتاف در شهرداری تهران صورت گرفته و در بعضی موارد، پروژه‌هایی که تبعات منفی اجتماعی داشتند، با برگزاری مطالعات اتاف از اجرای آنها جلوگیری بعمل آمده که این موضوع بیانگر اهمیت این حوزه مطالعاتی در مدیریت شهری است.

اسماعیلی با اشاره به اینکه در سال ۱۴۰۳ با توجه به تغییرات ساختاری و به دستور شهردار تهران مصوب گردید که مطالعات فرهنگی اجتماعی بویژه ارزیابی تأثیرات اجتماعی فرهنگی (اتاف) در مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران انجام شود، عنوان کرد: بر همین اساس دستورالعملی به همه واحدها، معاونت‌ها، سازمان‌ها و شرکت‌ها ابلاغ شد که پیرو آن کارگروه تخصصی اتاف در مرکز مطالعات شهر تهران شکل گرفت، جلساتی برگزار شد و شورای تخصصی هم باید مطابق با دستورالعمل ابلاغی در معاونت‌ها، مناطق، سازمان‌ها و شرکت‌ها تشکیل شود.

در ادامه نشست نادعلی، نایب رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران با اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص پیوست نگاری فرهنگی اجتماعی با افق همه شمول‌تر و گسترده‌تر نسبت به آنچه که در غرب ناظر به مباحث اجتماعی با گرایش بیشتر به مباحث محیط زیستی بوده، گفت: می توان گفت بیشتر نگاه فرهنگی و با تأکید بر الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت و توجه به سبک زندگی و … بوده است. این اتفاق در طرح‌ها و پروژه‌هایی که توسط دستگاه حاکمیتی اجرا می‌شود، امری اثبات شده است و بایستگی و شایستگی آن مشخص است. اما این مسئله در شهرداری و بخصوص شهرداری پایتخت که به جهت جمعیت و گستره، در نوع خود کشوری محسوب می‌شود، ارزیابی اجتماعی فرهنگی پروژه‌ها، اهمیت ویژه‌تری پیدا می‌کند.

وی ادامه داد: پیوست نگاری‌ها عمدتاً، پیوست نگاری‌های حینی و پسینی هستند که اگر لاجرم مجبور به انجام یک پروژه عمرانی در شهر باشیم، زمانی که ارزیابی تأثیرات اجتماعی فرهنگی را به موقع انجام دهیم، می‌توانیم عوارض منفی کار را تقلیل دهیم و جوانب منفی را تا حد ممکن کاهش دهیم و پیشگیری‌هایی انجام دهیم و طرح‌های تکمیلی و جانبی را در کنار آن درنظر بگیریم تا از عارضه‌های بعدی آن به میزان بسیاری کم کند.

نادعلی در خصوص اثرات تغییر رویکردها در دوره های مختلف مدیریت شهری گفت: در واقع تغییر سیاست‌ها، رویکردها و دیدگاه‌های راهبردی منجر به بی‌اثر شدن یا انفصال پیوست‌ها و ارزیابی‌های اجتماعی فرهنگی می‌شود و این امر منجر به ایجاد بهم ریختگی اجتماعی در فضای شهری مثل تهران می‌شود و در توسعه تهران که به صورت نامتوازن و ادواری انجام شده، اغتشاش ایجاد می‌کند.

وی با اشاره به اینکه اتاف از جهت شاکله و ساختار در مدیریت شهری جایگاه اصلی خود را ندارد، گفت: باید اضافه کرد ایمان قوی به اتخاد نگاه فرهنگی در انجام پروژه‌های عمرانی نیز وجود ندارد. باید از یک عدسی فرهنگی به پروژه‌های عمرانی نگاه کنیم، بدون هیچ افراط و تفریطی. نگاه ما باید نگاه مدیریتی باشد نه نگاه نوستالژیک. در این جایگاه باید از یک عدسی فرهنگی اجتماعی به یک پروژه مدیریتی یا عمرانی نگاه کرد و هم مباحث اقتصادی آن را در نظر گرفت و هم مباحث ساخت و اتفاقات شهرسازی و هم خدمات شهری را به زبان مدیریت شهری در نظر گرفت.

نایب رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران ادامه داد: یکی از موانع ارزیابی‌های اجتماعی فرهنگی پروژه‌ها عدم استقبال مردمی است و آن هم به این دلیل است که نیاز مردم در آن پروژه‌ها لحاظ نشده و نادیده گرفته شده و بدین ترتیب مشارکت اجتماعی کاهش می‌یابد و آن حس عمومی که باید برای پیشبرد اهداف پیشرفتی کشور و شهر اتفاق بیفتد، مدنظر شهروندان قرار نخواهد گرفت.

وی ضمن بیان این مطلب که پیوست نگاری اجتماعی فرهنگی پروژه‌های عمرانی شهر با محوریت مرکز مطالعات و در تمام معاونت‌ها و سازمان‌های شهرداری باید وجود داشته باشد، ادامه داد: در بحث پیوست نگاری اجتماعی فرهنگی نیز باید به این روش عمل نمود، زیرا موضوعات فرهنگی اجتماعی و نیازهای فرهنگی اجتماعی شهر مشترک است و سازمان‌ها و معاونت‌های مختلف در شهرداری بهتر می‌توانند هماهنگ با هم عمل کنند.

حسن بنیانیان، رئیس سابق کمیسیون پیوست نگاری فرهنگی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اینکه آسیب شناسی از پیوست نگاری در کشور ارائه می‌شود و با نگاهی جامع‌تر به پیوست نگاری اجتماعی فرهنگی در نظام مدیریت شهری نگریسته می‌شود، افزود: بحث پیوست نگاری اجتماعی فرهنگی از اشاره به کل رسم و راه زندگی؛ اعمال، فعالیت‌ها و باورهایی که پشت این رفتارهاست و ارزش‌هایی که با آنها زندگی می‌کنیم، تعریف می شود و به تعبیر مقام معظم رهبری؛ فرهنگ همچون هواست که این یک تعریف جامع و کامل از فرهنگ است. در واقع به دلیل اهمیت تغییرات فرهنگی این بحث مطرح می‌شود.

وی ضمن اینکه پیوست نگاری فرهنگی اجتماعی را یک کار جمعی دانست، گفت: این امر نباید به یک فرد واگذار شود و تنها آن فرد برای دیگران تعیین  تکلیف کند. البته پرواضح است که مدیران با دخالت افراد در طرح‌ها مخالفت می‌کنند و اجازه ورود افراد را نمی‌دهند که در این صورت باید مدیران را قانع نمود که با انجام پیوست نگاری فرهنگی اجتماعی قرار است آثار مثبت کار آنها شناسایی شود و در کنار آن اگر آثار منفی نیز ملاحظه گردید، راه‌حل‌هایی برای کاهش آن درنظر گرفته شود.

بنیانیان مراحل کار را چنین تدوین نمود: درک اهمیت پیوست نگاری در مدیران ارشد شهرداری، ایجاد گفتمان فرهنگی اجتماعی بین مدیران و کارشناسان و اینکه در پیوست نگاری اجتماعی فرهنگی باید ابتدا از بدنه شهرداری و معاونت‌ها آغاز کرد.

در ادامه این نشست مرتضی قلیچ، عضو هیئت علمی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) قزوین در خصوص پروژه های انجام شده در زمینه اتاف در شهرداری تهران، اظهار داشت: پروژه‌های بسیاری در این زمینه انجام شده است اما در حال حاضر داستان اتاف به رکود رسیده که در حال بازنگری است تا بتواند از این رکود خارج شود. در سال ۸۶ و ۸۷ شهرداری تهران به دنبال تبدیل شدن به یک نهاد اجتماعی در جامعه بود که دارای سرمایه اجتماعی باشد و مردم از انجام پروژه‌های در حال اجرا رضایت داشته باشند. در حال حاضر مشارکت اجتماعی پایین است که با صرف بودجه و هزینه‌های فراوان مردم تمایلی از خود نشان نمی‌دهند و در نگهداشت پروژه‌های انجام شده، مشارکت نمی‌کنند.

وی معتقد است: باید ارزیابی تأثیرات اجتماعی فرهنگی همین اتافی که در شهرداری تهران صورت گرفته، انجام شود و پروژه‌های اتاف انجام شده مورد ارزیابی قرار بگیرد تا مشخص شود چه تأثیراتی داشته است و میزان رضایت مردم چقدر است. یکی از اهداف شهرداری از ایجاد این پروژه‌ها ایجاد مشارکت و توانمندسازی در بین شهروندان بود و اینکه بین ذینفعان پروژه‌های در حال اجرا که حامی شهرداری هستند گفتگو و مذاکره‌ای صورت بگیرد که اگر تضادی بین مردم و شهرداری وجود دارد برطرف شود.

عضو هیئت علمی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) تاکید کرد: به جای اینکه پیوست فرهنگی بنویسیم، می بایست یک فرهنگ یا توسعه فرهنگی را شعار خود قرار دهیم و برای آن پیوست فنی، عمرانی یا اقتصادی بنویسیم نه بلعکس.

در ادامه این نشست محمدعلی رمضانی، عضو هیئت علمی سازمان سمت وزارت علوم تحقیقات و فناوری با طرح این سوال که آیا ارزیابی تأثیرات اجتماعی فرهنگی یک ابزار نظارتی است یا یک گفتمان و یک رویکرد است، گفت: وقتی که از سال ۸۷ با ابلاغیه شواری شهر، شهرداری شروع به کار کرد، این روند از شهرداری به دیگر حوزه‌ها بسط پیدا نمود مثلاً در وزارتخانه‌ها که قبلاً فقط به مسائل زیست محیطی اکتفا می‌کرده حالا به ارزیابی‌های اجتماعی فرهنگی توجه نشان داده و همچنین از شهرداری تهران به شهرداری شهرستان‌ها گسترش یافته است.

وی در ادامه سخنانش گفت: حال سؤال اینجاست آیا به این پروژه‌ها همچنان به عنوان یک ابزار نظارتی نگاه می‌کنیم یا ابزاری است که می‌توان بر ابعاد فنی پروژه‌ها هم نظارتی داشته باشیم. در جواب می توان گفت که آیا ما توانسته‌ایم مردم را در بطن توسعه بیاوریم و اینکه در واقع مردم تصمیم بگیرند که چه کاری صورت بگیرد یا اینکه مردم هنوز پشت صحنه و حتی کمی عقب‌تر هستند. می توان به جای آنکه منتظر بالادستی‌ها باشیم، در سازوکارهای خرد مدیریتی کاری انجام دهیم که در این صورت نتیجه‌بخش‌تر نیز خواهد بود.